معنی مرد قوی هیکل

فرهنگ فارسی هوشیار

قوی هیکل

بژکول فخرز تناور (صفت) تناور جسیم قوی جثه: در آخر یکی مادیان بد سمند قوی هیکل و تند و بالا بلند.


فیل قوی هیکل

کنجر

حل جدول

فارسی به عربی

قوی هیکل

عملاق، قوی، متین

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

قوی هیکل

قوی‌جثه، تنومند،

لغت نامه دهخدا

هیکل

هیکل. [هََ ک َ] (اِخ) مقصود از هیکل در بیشتر مواضع کتاب مقدس هیکل اورشلیم است که در کوه سوریا بنا شده بود و شباهت چادر جماعت میداشت و در کتاب مقدس سه هیکل مذکور است. اول هیکل سلیمان میباشد. داود اراده داشت که هیکلی از برای خداوند بسازد اما خداوند وعده فرمود که پسرش سلیمان آن هیکل را تمام خواهد کرد. دوم هیکل زروبابل. کوروش پادشاه ایران در سال 536 ق. م. امر فرمودکه بعضی از یهود اسرای بابل مراجعت کنند علیهذا عده ٔ کثیری با زروبابل که حکمران ایشان بود مراجعت نمودند در سال دومین بنای هیکل ثانی را گذاشت. سوم هیکل هیردیس. پس از آنکه هیکل زروبابل تخمیناً 500 سال برپا بود آثار خرابی در او پیدا شد و باعث گردید که هیردیس اعظم آن را تعمیر فرماید. (قاموس کتاب مقدس).

معادل ابجد

مرد قوی هیکل

425

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری